درباره Raymond Depardon
ریمون دوپاردون را میتوان اینگونه نامید، عکاس بزرگ خودآموخته در سن دوازده سالگی.
ریمون درسال1942 در بورگاندى (فرانسه) به دنیا آمد. در حقیقت ریمون وقتی خود را شناخت که متوجه شد نمی خواهد در کار مزرعه داری با پدرش همراه شود. او در سال 1956 به مدت شش ماه در مغازه عینک سازی محله شان که عکاسخانه هم بود به عنوان دستیار مشغول فعالیت شد. در آنجا بود که او عکاسی را به صورت مكاتبهاى آموخت. درسال 1960 او جنگ الجزایر را پوشش داد و همزمان با خدمت سربازی به عنوان عکاس روزنامه های دولتی در آمد که برای او بسیار رضایت بخش بود.
در سال 1967با ژیلس کارون (Gilles Caron) که او نیز یک عکاس فرانسوی بود ملاقات میکند و با کمک یکدیگر نمایندگی گاما را تاسیس میکنند. همراه با هوگس واسال (Hugues Vassal) ،هابرت هِنروت (Hubert Henrotte) و لئونارد دِ ریمی (Leonard de Reamy)، کارون و دوپاردون در پراغتشاشترين قسمتهاى دنيا مانند آفريقا، ويتنام و كامبوج مشغول عکاسی بودند. در سال 1970 او به همراه کارون، مایکل هانِر (Michel Honor) و رابرت پِلِج (Robert Pledge) دستگیر و در چاد زندانی شد اند. کارون مدت کمی پس از آزادی از چاد به کامبوج رفت و ناپدید شد. این اتفاق سبب شد که دوپاردون برای مدتی از روزنامه نگاری دور بماند. او در سال 1971 برگشت تا حوادث دنیا را پوشش دهد.
دوپاردون در سال 1974 مدیرسازمان گاما شد و توجه جامعه بین المللی را به خاطر سهمی که در یک گزارش ویژه از کشور شیلی داشت، به خود جلب کرد. گزارشی که با عکسهای چاس گِرِتسِتن (Chas Gerretsen) و دیوید بارنِت (David Burnett) – دو تن از عکاسان سازمان گاما- کامل شده بود. البته هرسه در نشان طلای رابرت کاپا شریک بودند. بین سالهای 1975 و 1977، دوپاردون به چاد برگشت و عکسهایی تهیه کرد که به خاطر آنها جایزه پولیتزر را ازآن خود کرد. در سال 1978، او سازمان گاما را ترک کرد و به مؤسسه ی مگنوم پیوست. یک سال بعد به صورت یک عضو کامل آن مؤسسه در آمد.در 1980، او به سمت معاون ریاست مؤسسه ی مگنوم در اروپا در آمد.
دوپاردون اولین فیلمش را در سال 1969 ساخت. این فیلم در مورد پسر دانش آموزی به نام ژان پالاچ (Jan Palach) اهل شهر پراگ – پایتخت کشورجمهوری چک- بود که به نشانه اعتراض به اشغال کشور چک توسط نیروهای پیمان ورشو، خود را به آتش کشید.
در اوایل سال 1980، دوپاردون همراه با عکاسان بین المللی د ر پروژه ملی فرانسه به نام (D.A.T.A.R.) شرکت کرد. این پروژه در مورد مستندسازی مناظر شهری و روستای فرانسه بود. او تا سال 1990 فیلم های متعددی ساخت که محتوای این فیلم ها نیز همانند فیلم های اولش بود. (The Captive one Desert) یکی از فیلم های دوپاردون بود که انتخاب ویژه فستیوال فیلم کن شد. در سال 2004، دپاردون به همراه بنیاد هنرهای معاصر کارتیه سفری را آغاز کرد تا فیلم جدید خود را بسازد. نام این فیلم 7*3 بود که به هفت شهر بزرگ دنیا اشاره داشت. ریو دو ژانیرو، شانگ های، توکیو، برلین، موسکو، آدیس ابابا و قاهره.
او همیشه فردی کوشا و ساعی بوده است. در کنار فیلم سازی او کتاب های زیادی را به رشته تحریر در آورده است.
جوایز:
2004 Gold Plaque (for 10e Chambre – Instants d’Audiences),
Chicago International Film Festival, USA
2000 Prix Nadar (Best French photo book for Détours), France
2000 Ordre du Merite Agricole, France
1997 Mayor’s Prize (for Muriel Leferle), Yamagata International
Documentary Film Festival, Japan
1996 Grand Prize (for Afriques: Comment Ça Va Avec la Douleur?),
Festival Documental, Munched, Germany
1994 Cesar Award (best documentary for Délits Flagrants), France;
Joris Ivens Award (for Délits Fragrants), International Documentary Film Festival, Netherlands
1991 Grand Prix National de la Photographie, France
1986 César Award (best short film for New York, NY)
1982 César Award (best documentary for Reporters)
1979 George Sadoul Prize (for Numéro Zéro)
1977 Pulitzer Prize
1973 Robert Capa Gold Medal
تهیه، ترجمه و تنظیم: محسن عسگری